.
.
شوهر دختر خالم یه گوشه خونه لاتی نشسته بود همه بهش خندبدیم بعد دختر خالم بهش میگه بیا از دور خودتو ببین خیلی خنده دار شدی ؟!؟!؟!
دختر خالم داره له میشه به خدا ، واسش دعا کنین …
.
.
خواهرزادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
.
.
به بابام میگم اگه من یه روز سکته مغزی کردم ، اعضا ی بدنمو اهدا کنین !!!
برگشته میگه برو بابا تو مغزت کجا بود که بخواد سکته هم بکنه ؟! به فکر یه راه دیگه باش !!!
.
.
.
یه بار داشتم خیر سرم به بچه خواهر ۶ سالم ریاضی یاد میدادم ، بهش گفتم مثلا من ۳تا شکلات به داداشت میدم و ۲تا به تو ، حالا چندتا شکلات میشه ؟
یهو زد زیر گریه گفت چرا به داداش ۳تا میدی به من ۲تا ؟ نمیخوام اصلا همشو بده به داداش منم میرم به مامانم میگم …
رفت به خواهرم گفت خواهرم اومده دعوام میکنه میگه مرض داری بچه رو اذیت میکنی ؟ خب یکیشو میذاشتی تو جیبت به هر کدوم ۲تا میدادی که دعوا نشه دیگه …
فک و فامیل خود درگیر مزمن ما داریم ؟؟؟
.
.
با قد ۱۸۵ ، من معمولا بلندترین عضو خانواده ام … حالا کارکردهای من برای مادرم :
حامد مادر قدت بلنده اون لامپ رو خاموش کن …
حامد قدت بلنده اون مجله رو از رو میز بیار …
حامد قدت بلنده اون سینی رو از روی زمین بردار ببر تو ظرفشویی بشور …
حامد مادر قدت بلنده برو ماست بگیر ، نون بگیر ، نفت بگیر
گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید ؛ قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود !